• 1400/07/21
  • - تعداد بازدید: 15
  • زمان مطالعه : 4 دقیقه

همراه با شهدای مدافع سلامت/ شهید سعید شفاعت

همراه با شهدای مدافع سلامت/ شهید سعید شفاعت

در طی بیش از یک سال گذشته در روزهای دوشنبه، با شهدای مجموعه سلامت فارس در طول سال های دفاع مقدس که در کنار خدمات پشتیبانی در جبهه های حق علیه باطل و خدمت به رزمندگان غیور میهن در بهداری ها و بیمارستان های صحرایی، شهدای گرانقدری را به این انقلاب تقدیم کرده اند، آشنا شدیم و این بخش با معرفی شهدای استان فارس ادامه یافت. ضمن گرامیداشت هفته دفاع مقدس، در طول این هفته با شهدای مدافع سلامت که در روزهای بحران کرونا در خط مقدم مبارزه با این بیماری، فداکارانه حضور یافته و در این عرصه جانفشانی کردند، آشنا می شویم.

شهید سعید شفاعت

تاریخ تولد: 27/7/1340 آبادان

تاریخ شهادت: 12/7/1399

شهید سعید شفاعت در مهرماه 1340در شهر آبادان در یک خانواده اصیل و مذهبی به دنیا آمد. در 3 سالگی به همراه خانواده به شیراز آمد و شهید شفاعت دوران مدرسه اش را که همزمان با آغاز فعالیت های انقلابی مردم بود، در این شهر گذراند. همزمان با درس خواندن عصرها با کار در یک مغازه لوازم التحریری به کار مشغول بود، ضمن آنکه به مرور جذب فعالیت های انقلابی شده بود و در قالب فروش کتاب، به توزیع و پخش اعلامیه مشغول شد.

دوران دبستان را در مدرسه فرصت و دوران دبیرستان را در مدرسه اقبال گذرانید و در رشته علوم ریاضی فارغ التحصیل شد.

شهید سعید شفاعت با شروع انقلاب و نیاز کشور به خدمات در حوزه درمان، با تغییر رشته به علوم تجربی در کنکور شرکت و در رشته کاردانی رادیولوژی دانشگاه شیراز پذیرفته شد؛ اما همزمان با شروع تحصیل در دانشگاه، جنگ تحمیلی نیز آغاز شد و سعید با پیروی از فرمان امام خمینی(ره) خود را به جبهه ها رسانید. او حتی بعد از اتمام دانشگاه نیز جبهه را رها نکرد و برای گذراندن دوره طرح به منطقه جنگی در ایلام رفت. او در عملیات های مختلف هم به عنوان رزمنده خط مقدم و هم به عنوان کادر درمان شرکت داشت، تا آنکه در عملیات والفجر8 از ناحیه دست و پای چپ جانباز گردید.

با پایان جنگ در دوره کارشناسی رادیولوژی در دانشگاه شیراز پذیرفته شد. در سال 1368 با همسر و همراهش پیمان ازدواج بست که ثمره این پیوند، یک دختر و یک پسر بود.

او 30 سال در بیمارستان نمازی شیراز مشغول به خدمت به مردم سرزمینش بود تا اینکه سایه شوم ویروس منحوس کرونا گسترانیده شد و سعید که طی این مدت در کنار دیگر همرزمان سپیدپوشش در حال ارائه خدمت به مردم بود، در تاریخ 20 شهریور 1399 آثار و علائم ابتلا به این ویروس در او مشاهده شد.

پس از یک هفته قرنطینه خانگی و با وخامت حالش به بخش مراقبت های ویژه بیمارستانی که بیش از 30 سال در آنجا خدمت می کرد، منتقل شد، تا آنکه پس از حدود 12 روز بستری در این بیمارستان، در عصر روز جمعه به آرزوی دیرینه اش دست یافت و بعد از سال ها خدمت در لباس مقدس کادر درمان، به دیدار دیگر همرزمان شهیدش پیوست.

خاطرات شهید شفاعت از زبان فرزندش:

- پدرم قصد داشت تا در مراسم اربعین سال 1398 به همراه کادر درمان دانشگاه در این سفر معنوی شرکت کند. یکی از مسوولان بسیج جامعه پزشکی دانشگاه تعریف می کرد که: شهید شفاعت برای همراهی با ما در سفر اربعین 98 بسیار مصر بود و با مراجعات مکرر از وجود جای خالی در گروه ها، پرس و جوی فراوان می کرد. در روزهای آخر، یک جای خالی پیدا شد و به ایشان اطلاع داده شد و شهید شفاعت با ابراز خوشحالی تمام اعلام آمادگی کرد. تا اینکه یک روز مانده به سفر به دفتر بسیج مراجعه کرد و گفت: من نمی توانم با شما بیایم، شما بروید و من ان شالله بعداً در کشور عراق به شما ملحق می شوم. وقتی که علت را از او جویا شدم، در جواب گفت: من دقیقاً در روز اعزام شیفت دارم و نمی خواهم به خاطر برنامه خودم، بار مسوولیت شیفتم را بر دوش همکارانم بگذارم. من شیفت آن روز را می روم و بعد از آن به سمت مرز راهی می شوم.

در روزهای بحران کرونا و تابستان 1399، قبل از این که پدرم مبتلا به کرونا شود، همزمان با نزدیکی به ایام اربعین حسینی (ع) پدر اصرار عجیب و باورنکردنی در رفتن به پیاده روی اربعین داشتند و می گفتند: حتی اگر هیچ وسیله نقلیه ای هم نباشد، من می خواهم با پای پیاده به کربلا بروم. درست در همان زمان هم به علت اوج گیری ویروس کرونا، تمامی برنامه های سفر ایرانیان به کربلا و شرکت در مراسم اربعین ممنوع شد؛ اما تقدیر به گونه ای دیگر رقم خورد و شب هفتم شهادت پدرم با اربعین حسینی (ع) مصادف شد و خواست خدا این بود که ایشان در اربعین آن سال، میهمان خود سید الشهدا (ع) باشند.

  • گروه خبری : اخبار معاونت
  • کد خبری : 48652
کلیدواژه

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید

متن استاتیک شماره 75 موجود نیست